شهود مثنوی معنوی

ساخت وبلاگ
دیدار'>دیدار معنوی مثنوی'>مثنوی دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (10)(صورت و معنی )در ابیات آینده زنجیره ای از تمثیلات و تشبیهات برای تفهیم ِ رابطۀ صورت و معنی یا نمود و بود با یکدیگرمی آید که حلقۀ اصلی آن بیت زیر است :فاعل مطلق،یقین بی صورت است صورت اندر دست او چون آلت است  یعنی صورت ساز ِ نهایی و مُسبّبُ الاسباب در هر دو جهان خداوند است، لاغیر. هرچند بنای آن به عقلکل تفویض [ واگذار] شده، تا وی نیز به وسیلۀ نفس کل جهان ِشهادت را مهندسی کرده باشد.و یا درتعبیری نوافلاطونی، دنیای مادی عکس برگردان ِ عالم ِ غیب، و آن هم دست پروردۀ "واحد" باشد. ( دفتر ششم، از بیت 3713به بعد):کم ترین عیب ِ مُصَوَّر  ــ در خِصال ــ ،چون پیاپی بینی اش؛ آید مَلال 15حیرت ِ محض آرَدَت بی صورتی*زاده صدگون آلت از بی آلتی 16بی ز دستی؛ دست ها بافد همیجان ِ جان، سازد  مصَوَّر  آدمی 17آنچنان کاندر دل از هَجر و وِصالمی شود بافیده گوناگون خیال 18هیچ مانَد* این مُؤثِّر با اثر؟هیچ مانَد بانگ و نوحه با ضرر؟ 19ــ نوحه را صورت، ضرر بی صورت است دست خایند از ضرر؛ کِش نیست دست 20این مَثَل نالایق است ای مُستَدِل* !حیلۀ تفهیم را جُهدُالمُقِل * 21(تفسیر اجمالی ابیات)بیت 15: عبارت "در خصال" مربوط به واژۀ "عیب"است. ناچیزترین کمبود و نقصی که خصلت بشر داردچنین است که با دیدنِ ِ پیایی ِ هر صورتی از آن دلزده می شود.یعنی مظاهر و نمودها هرقدر جذابباشند،در ضورت تکرار،دیگر برای بیننده، عادی و بدون کشش می شوند. [ استاد همایی و پی روانتفسیر او که از این بیت معنای اخلاقی استنباط کرده و می گویند اصرار بر گناهان صغیره, شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:17

دیدار معنوی مثنوی به مناسبت شب های شریف قدر آن را که درون دل عشق و طلبی باشدچون دل نگشاید در، آن را سببی باشدرو بر در ِ دل بنشین؛ کآن دلبر ِ پنهانی وقت ِ سحری آید؛ یا نیم شبی باشد ...عنوان: بیان ِ "الله گفتن" ِ نیازمند، عین ِ "لبّیک گفتن" ِ حق استآن یکی الله می‌گفتی شبیتا که شیرین می‌شد از ذکرش لبیگفت شیطان آخر ای بسیارگواین همه الله را لبیک کومی‌نیاید یک جواب از پیش تختچند الله می‌زنی با روی سختاو شکسته‌ دل شد و بنهاد سردید در خواب او خَضِرر* را در خُضَر (سبزه زار)گفت هین از ذکر چون وا مانده‌ایچون پشیمانی از آن کش خوانده‌ایگفت لبیکم نمی‌آید جوابزان همی‌ترسم که باشم رد بابگفت آن الله تو لبیک ماستو آن نیاز و درد و سوزت پیک ماستحیله‌ها و چاره‌جوییهای توجذب ما بود و گشاد این پای توترس و عشق تو کمند لطف ماستزیر هر یا رب تو لبیک هاستجان جاهل زین دعا جز دور نیستزانک یا رب گفتنش دستور نیستبر دهان و بر دلش قفلست و بندتا ننالد با خدا وقت گزنددرد آمد بهتر از ملک جهان تا بخوانی مر خدا را در نهان خواندن ِ بی درد از افسردگی ست خواندن ِ با درد از دل بردگی ست آن کشیدن زیر ِ لب آواز را یاد کردن مبدأ و آغاز را ..." نام اصلی او بلیا بن ملکان بوده وخضرلقب عربی اوست .زیرا هر جا که گام می نهاد،زمین سبزمی شد.طبق روایات، سبب جاودانگی او این است که آب حیات نوشیده." [نک؛ زمانی،شرح جامع مثنوی؛ج1ص117 گویش اشعار https://t.me/didarmasnavi/2406  نوشته شده توسط محمد بینش (م ــ زیبا روز) در 9:41 |  لینک ثابت   •  شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:17